اشعار شهادت امام سجاد (علیه السلام)
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلای عدیده را
با ناله ام زمین زمان گریه می کتد
از مادر ارث برده ام این اشک دیده را
من با همین لبان خودم نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
یعقوبم و به دست خودم بین بوریا
چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را
یادم نمی رود که چگونه مقابلم
بستند دست عمه قامت خمیده را
یادم نمی رود سر شب لحظه فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها
دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را
لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد
دیدم سپاه روی بدنها دویده را
یک تار موی عمه ما را کسی ندید
پوشانده بود نور حسین این حمیده را
بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی
خون کرده صحنه ای دل محنت کشیده را
دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش
طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را
قاسم نعمتی
***********************
بغضش شکست زخم دلش بی حساب شد
سجاده اش معطرِ با اشک ناب شد
او سید البکاء حسینیه ی خداست
گریه سپاه او شد و پا در رکاب شد
صفحه به صفحه ادعیه های صحیفه اش
ناگفته های مرثیه بود و کتاب شد
عمری ز داغ روضه سخت تنور سوخت
ذره به ذره یاد لب تشنه آب شد
عکس غروب روز دهم بین چشم او
با عکس آن هلال سر نیزه قاب شد
یادش نمیرود بدن بی سر حسین
یا آن محاسنی که به خونش خضاب شد
رگهای روی حنجر زخمی گواه بود
در بردن سر پدر او شتاب شد
سینه زده برای تنش مثل بادها
وقتی که نوحه خوان تنش آفتاب شد
دیگر لبش به آب خنک! نه نخورد و رفت
او روضه دار دائم طفل رباب شد
....خاک فلک به روی سرم که نوشته اند
با دست بسته وارد بزم شراب شد
محسن حنیفی
***********************
کاش اين غصه ها امان بدهند
به صدايم کمی دهان بدهند
تا غمم را بگويم امشب ، اگر
اشک ها فرصت بيان بدهند
چقدَر سخت می شود حس کرد
که سری را به اين و آن بدهند
در دلت هی تکان بيندازند
نيزه را دائماً تکان بدهند
غصه ات را زيادتر بکنند
عمه ات را به هم نشان بدهند
و برای نظاره ی اُسرا
مردم شهر را زمان بدهند
در کنار نماز قطعه شده
روی سجاده ها اذان بدهند
کودکان پا به پای مادر خود
زير اين بار ، امتحان بدهند
می توانی تصورش بکنی
صدقه دست کودکان بدهند؟
بايد امشب دوباره گريه کنم
کاش اين غصه ها امان بدهند
رضا ساریخانی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: امام سجاد(ع) - شهادت
برچسبها: اشعار شهادت امام سجاد (علیه السلام)